logo

مارِ زنگی (1363)

نمایشنامه مار زنگی را نادیا مفتونی (با اسم مستعار زهرا نوری) در سال 1363 نوشت و همسرش حسین نوری در سال بعد آن را کارگردانی کرد و به روی صحنه برد.

مارگیری زبده و چیره‌­دست در بیابانی خیالی چشمش به تپه‌­ای می‌­افتد که حفره‌­ای در آن قرار دارد. حفره به اندازه انسانی است که بتواند سینه‌­خیز داخل آن رود و از آن خارج شود. مارگیر ردّ ماری بزرگ به همین اندازه را در امتداد حفره می‌­بیند. ناگهان مردی با­ سر و وضعی شبیه خودش از حفره خارج می‌­شود. او در واقع نَفْسِ مارگیر است که سیرتی اژدهایی و صورتی انسانی دارد. آن­‌ها با کشمکش‌­های نفسی و جسمی با هم درگیر می‌­شوند و در این میان هر کدام برای توجیه اعمال خویش و قانع کردن دیگری استدلال­‌های خود را به کار می‌­برد. گاهی مارگیر مغلوب و مقهور او می‌­شود؛ گاهی هم بر او برتری می­یابد. اما در خاتمه کار یک جنگ تن به تن رُخ می‌دهد…

امکان ارسال نظر وجود ندارد.